سعید رجایی پور؛ سیما عجمی؛ سوسن بهرامی؛ پریسا ملک احمدی
چکیده
مقدمه: رهبری فرآیندی است که طی آن مدیریت سازمان میکوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباط مؤثر، کارکنان را از روی علاقه و میل به انجام وظایف سازمانی ترغیب کنند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل نمایند. آموزش عالی نقش مهمی در بهسازی و توسعهی زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد. مقالهی حاضر درصدد تعیین رابطهی سبکهای رهبری مدیران گروههای ...
بیشتر
مقدمه: رهبری فرآیندی است که طی آن مدیریت سازمان میکوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباط مؤثر، کارکنان را از روی علاقه و میل به انجام وظایف سازمانی ترغیب کنند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل نمایند. آموزش عالی نقش مهمی در بهسازی و توسعهی زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد. مقالهی حاضر درصدد تعیین رابطهی سبکهای رهبری مدیران گروههای آموزشی با سطح روحیهی اعضای هیأت علمی دانشگاههای اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بوده است. روش بررسی: نوع پژوهش توصیفی، همبستگی بود. جامعهی آماری شامل کل اعضای هیأت علمی دانشگاههای اصفهان (491 نفر) و علوم پزشکی اصفهان (594) در سال تحصیلی 90-1389 بودند. روش نمونهگیری بهصورت طبقهای- تصادفی متناسب با حجم (320 نفر) بود و ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی استاندارد سبکهای رهبری براساس نظریهی رهبری مسیر- هدف House (هدایتی، حمایتی، مشارکتی و موفقیتگرایی) و پرسشنامهی محققساختهی ابعاد سطح روحیه (تعلق خاطر، همانندی و عقلانیت) براساس مدلGetzels and Guba بودند که روایی آنها با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آنها با استفاده از محاسبهی Cronbach's Alpha Coefficient (82/0=r2) و (89/0=r1) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS نسخهی 18 و در دو سطح آمار توصیفی (درصد، میانگین، انحراف معیار و ضریب همبستگی Pearson) و استنباطی (آزمون t، رگرسیون چندمتغیره، تحلیل واریانس چندگانه) استفاده گردید. یافتهها: در دانشگاه اصفهان، میانگین سبکهای هدایتی، حمایتی و مشارکتی بیشتر از سطح متوسط و میانگین سبک موفقیتگرایی کمتر از سطح متوسط بوده و نیز میانگین ابعاد تعلق خاطر، همانندی و عقلانیت بیشتر از سطح متوسط بوده است. در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، میانگین سبکهای حمایتی و مشارکتی بیشتر ازسطح متوسط و میانگین سبکهای موفقیتگرایی و هدایتی کمتر از سطح متوسط بوده ولی میانگین ابعاد تعلق خاطر، همانندی و عقلانیت بیشتر از سطح متوسط بوده است. ضریب همبستگی بین نمرات سبکهای رهبری با سطح روحیه در سطح 05/0Pvalue≤ در دو دانشگاه معنادار بوده و نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که رابطهی بین سبکهای رهبری با سطح روحیه معنادار بوده است. نتیجهگیری: عملکرد ضعیف رهبری، منشا بحرانهای فزایندهای در مراکز آموزشی میشود. آموزش اثربخش زمانی امکانپذیر است که افراد با روحیه و قوی در راه تحقق و دستیابی به اهداف آموزشی کوشش کنند. واژههای کلیدی: رهبری؛ روحیه ؛ دانشگاهها
سوسن بهرامی؛ محمود کیوانآرا؛ رضوان اجاقی؛ مریم افشاری
دوره 10، 7 (ویژهنامهی چالشهای سیاسی اقتصادی در مدیریت سلامت) ، اسفند 1392، ، صفحه 1023-1033
چکیده
مقدمه: امروزه نیروی انسانی مهمترین مزیت رقابتی برای سازمانها محسوب میشود. بنابراین مدیران دانشگاهها بایستی آگاه باشند که چگونه با این عامل استراتژیک برخورد کنند و استفادهی هر چه مؤثرتر از این مزیت رقابتی را بیاموزند. هدف از انجام پژوهش حاضر شناخت نظرات و درک مشکلات صاحبنظران دانشگاهی در خصوص کارکردهای مدیریت استراتژیک ...
بیشتر
مقدمه: امروزه نیروی انسانی مهمترین مزیت رقابتی برای سازمانها محسوب میشود. بنابراین مدیران دانشگاهها بایستی آگاه باشند که چگونه با این عامل استراتژیک برخورد کنند و استفادهی هر چه مؤثرتر از این مزیت رقابتی را بیاموزند. هدف از انجام پژوهش حاضر شناخت نظرات و درک مشکلات صاحبنظران دانشگاهی در خصوص کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش بررسی: این تحقیق، مطالعهی کیفی به روش مصاحبهی عمیق بود. شرکتکنندگان در این تحقیق 21 نفر از صاحبنظران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (سال تحصیلی 91-1390) بودند که در زمینهی مباحث تحقیق دارای تجربه و یا تألیفاتی بودند. نمونهگیری به روش هدفمند انجام گرفت و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری اطلاعات با رویکرد تحلیل موضوعی انجام گرفت. یافتهها: نتایج در شش طبقهی تجربهی مشکلات مدیریتی، ناکارآمدی کارکرد تأمین منابع انسانی، آموزش، ارزیابی عملکرد و مشارکت در تصمیمگیری و پاداش خدمت تنظیم شدند. مشارکتکنندگان اهمیت قدرت بدون اختیار، فقدان آزادی عمل، ناکارآمدی مدیران، شیوهی انتصاب مدیران، فقدان نگاه استراتژیک و فرهنگ و جو سازمانی، فقدان ارایهی دورههای آموزشی به روز، فقدان نظارت بر سطوح یادگیری و برگزاری دورههای آموزشی روتین، ارزیابی عملکرد کمی، غیرواقعی و روتین، تصمیمگیری فردی، مشورتی و سلسله مراتب بلند سازمانی، فقدان پاداش خدمت انعطافپذیر، معنوی و تأکید بر پاداش خدمت مادی در ناکارآمدی کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی را در دانشگاه مؤثر دانستهاند. نتیجهگیری: مدیریت استراتژیک منابع انسانی با ایجاد دیدگاه کلان، امکان پرداختن به مسایل اساسی کارکنان را فراهم آورد و موجب بهرهمندی سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه در تلاش برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار میگردد. واژههای کلیدی: مدیریت استراتژیک؛ منابع انسانی؛ مدیران
سعید رجایی پور؛ سوسن بهرامی؛ اعظم کمالی دولتآبادی؛ احمد شعبانی
دوره 10، شماره 4 ، آبان 1392، ، صفحه 619-626
چکیده
مقدمه: دانشگاهها اصلیترین مؤسساتی هستند که سرمـایهی دانش را در نیروی کار ایجـاد میکنند و میتوانند اقتصاد دانش محور را حمایت کنند. این مقاله درصدد تعیین رابطهی بین کاربست مؤلفههای مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بود. روش بررسی: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعهی ...
بیشتر
مقدمه: دانشگاهها اصلیترین مؤسساتی هستند که سرمـایهی دانش را در نیروی کار ایجـاد میکنند و میتوانند اقتصاد دانش محور را حمایت کنند. این مقاله درصدد تعیین رابطهی بین کاربست مؤلفههای مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بود. روش بررسی: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعهی آماری شامل اعضای هیأت علمی (643 نفر) و دانشجویان آنان (7006 نفر) در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. حجم نمونهی اعضای هیأت علمی 240 نفر و دانشجویان 1120 نفر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی- طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای محققساختهی کاربست مؤلفههای مدیریت دانش (ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش) و عملکرد آموزشی بود که روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (87/0=r1) و (92/0=r2) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 18 و آزمون t، ANOVA و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت. یافتهها: بین ایجاد، پالایش، انتشار و کاربرد دانش با عملکرد آموزشی در سطح (05/0P<) رابطهی چندگانهی معنیدار وجود داشت. همچنین ضرایب بتا بین کاربست مؤلفههای مدیریت دانش با عملکرد آموزشی از نظر آماری معنادار بود (000/0 = P). ضریب همبستگی چندگانه 269/0 و ضریب تعیین اصلاح شده 20/7 بود. بنابراین 0/27 درصد از تغییرات مربوط به واریانس عملکرد آموزشی تحت تأثیر کاربست مؤلفههای مدیریت دانش بود و بین آنها همخطی وجود نداشت و بنابراین مدل رگرسیون معنیدار بود. بین میانگین نمرات مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی برحسب مشخصات دموگرافیک تفاوت معنیدار وجود نداشت، ولی بین عملکرد آموزشی اعضای هیأت علمی برحسب جنس و مرتبهی علمی تفاوت معنیدار بود. نتیجهگیری: مدیریت دانش به عنوان ابزار کلیدی مدیریت قرن جدید، راهبردی سیستماتیک بوده و فرآیندهای تعریف، دستیابی، انتقال و بهکارگیری اطلاعات و دانش توسط افراد سازمانهای آموزشی است که موجب ایجاد نوآوری، توانایی رقابت و ارتقای بهرهوری میشود و ضمن کمک به حل مشکل، تصمیمگیری، برنامهریزی راهبردی، یادگیری پویا از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری کرده به آگاهی سازمانهای آموزشی میافزاید و انعطافپذیری آنها را افزایش میدهد. واژههای کلیدی: مدیریت دانش؛ ارزیابی عملکرد؛ اعضای هیأت علمی؛ دانشگاهها
محمود کیوانآرا؛ علی یزدخواستی؛ سوسن بهرامی؛ یوسف مسعودیان
دوره 8، شماره 5 ، آذر و دی 1390
چکیده
مقدمه: در دنیای امروزی بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات است و زمان کمتری برای کسب تجربه و به دست آوردن دانش صرف میشود. در این شرایط، سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند و در این میان، مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای بهسازی عملکرد منابع انسانی و نیز مزایای ...
بیشتر
مقدمه: در دنیای امروزی بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات است و زمان کمتری برای کسب تجربه و به دست آوردن دانش صرف میشود. در این شرایط، سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند و در این میان، مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای بهسازی عملکرد منابع انسانی و نیز مزایای رقابتی ایجاد میکند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطهی مؤلفههای مدیریت دانش و هوش سازمانی در دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به انجام رسید. روش بررسی: نوع پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعهی آماری این مطالعه شامل کل کارکنان دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (380 نفر) در سال 89-1388 بود و یک نمونهی 130 نفری با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی محقق ساختهی مدیریت دانش و پرسشنامهی استاندارد هوش سازمانی Albrecht بود. جهت تعیین روایی پرسشنامهها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و پایایی آنها بر اساس Cronbach's alpha (86/0 = 1r و 92/0 = 2r) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 16SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافتهها: میزان مؤلفههای مدیریت دانش و نیز مؤلفههای هوش سازمانی، کمتر از سطح متوسط بود و همبستگی معنیدار بین نمرات مؤلفههای مدیریت دانش و مؤلفههای هوش سازمانی مشاهده شد. همچنین اختلاف میانگین مؤلفههای مدیریت دانش و هوش سازمانی بر حسب ویژگیهای دموگرافیک در سطح 05/0 ≥ P معنیدار بود. نتیجهگیری: به کارگیری دانش بهروز، توزیع، تبادل و به اشتراکگذاری دانش و آگاهی از عوامل محیطی و نیز حفظ بقا و حیات، زمینهساز ایجاد هوش سازمانی در دانشگاهها میباشد. واژههای کلیدی: مدیریت دانش؛ هوش؛ دانشکده.
شهید سید مهران حریرچیان؛ محمد حسین یارمحمدیان؛ سوسن بهرامی؛ مهناز بهادرانی؛ ملیحه سلیمانیان
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
مقدمه: رشد جهش گونهی ابزارهای اطلاع رسانی و جهانی شدن فنآوری اطلاعات، بستری آماده ساخته است تا یادگیری در هر زمان و مکان و مطابق با نیاز یاد گیرنده را ممکن سازد. این مطالعه به منظور ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در خصوص آموزش مبتنی بر وب انجام شده است.روش بررسی: برای انجام این مطالعهی توصیفی- ...
بیشتر
مقدمه: رشد جهش گونهی ابزارهای اطلاع رسانی و جهانی شدن فنآوری اطلاعات، بستری آماده ساخته است تا یادگیری در هر زمان و مکان و مطابق با نیاز یاد گیرنده را ممکن سازد. این مطالعه به منظور ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در خصوص آموزش مبتنی بر وب انجام شده است.روش بررسی: برای انجام این مطالعهی توصیفی- پیمایشی در سال 1387 کلیهی اعضای هیأت علمی دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (706 نفر) به عنوان جامعهی آماری مورد بررسی قرار گرفتند. نمونهگیری به شیوهی طبقهای- تصادفی انجام گرفت و حجم نمونه 210 نفر تعیین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهی محقق ساختهای بود که روایی آن با روش روایی محتوایی و پایایی آن با روش ضریب Cronbach’s alpha (92/0 r =) برآورد گردید. دادهها با نرمافزار SPSS و با استفاده از شاخصهای آماری نظیر میانگین، واریانس، انحراف معیار، آزمون t تک متغیره و آزمون Tukey تحلیل شد.یافتهها: میانگین نمرهی دانش، نگرش و عملکرد اعضای هیأت علمی بالاتر از حد متوسط بود. اعضای با مدرک کارشناسی ارشد و اعضای با مدرک دکتری تخصصی، آگاهی کمتری نسبت به اعضای با مدرک فوق تخصص داشتند. میزان آگاهی اعضای با سابقهی کار کمتر از 5 سال، بیشتر از اعضای با سابقهی کار 20-10 سال بود. اعضای با سابقهی کار 10-5 سال از آگاهی بیشتری نسبت به اعضای با سابقهی کار بالای 20 سال برخوردار بودند. اعضای هیأت علمی مرد نسبت به زنان و نیز اعضای با مرتبهی علمی استادیاری در مقایسه با اعضای دارای مرتبههای دانشیاری و استادی نگرش بهتری در مورد آموزش مبتنی بر وب داشتند. عملکرد اعضای با مدرک دکتری تخصصی و نیز اعضای با مدرک فوق تخصص، بهتر از عملکرد اعضای با مدرک کارشناسی ارشد بود. اعضای با مرتبهی دانشیاری نیز از عملکرد بهتری نسبت به اعضای مربی برخوردار بودند. عملکرد اعضای با سابقهی کار کمتر از 5 سال در مقایسه با اعضای دارای سابقهی کار 20-10 سال مطلوبتر بود.نتیجهگیری: در عصر پیشرفت علم و فنآوری توجه به آموزش الکترونیک اهمیت بسیاری دارد و سازمانها برای حفظ بقای خود باید با شرایط متغییر محیطی سازگار شوند. با توسعهی شبکهی جهان گستر وب، مؤسسات آموزش عالی نیز باید از امکانات این شبکه در امر آموزش استفاده نموده، اعضای هیأت علمی خود را از دانش و مهارت لازم برای به کار گیری این فنآوری در آموزش و توسعهی آموزش عالی برخوردار سازند.واژههای کلیدی: آموزش برنامهای؛ آگاهی؛ دانش- نگرش- عملکرد؛ دانشگاهها.