محبوبه حجتی؛ وجیهه حجتی؛ اسداله شمس
چکیده
مقدمه: صنعت سلامت در سالهای اخیر با اجرای پرونده الکترونیک سلامت EHR (Electronic Health Record)، باعث ایجاد تغییرات شگرفی در اجرای خدمات خود شده است و متخصصان بر این باور هستند که بهرهگیری کامل از EHRs، بهترین راه بهبود کیفیت خدمات بهداشتی- درمانی میباشد و کاهش اشتباهات پزشکی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش EHR در ...
بیشتر
مقدمه: صنعت سلامت در سالهای اخیر با اجرای پرونده الکترونیک سلامت EHR (Electronic Health Record)، باعث ایجاد تغییرات شگرفی در اجرای خدمات خود شده است و متخصصان بر این باور هستند که بهرهگیری کامل از EHRs، بهترین راه بهبود کیفیت خدمات بهداشتی- درمانی میباشد و کاهش اشتباهات پزشکی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش EHR در ارایه خدمات مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان نجفآباد انجام گرفت.روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و جامعه آماری آن شامل دریافتکنندگان خدمات شبکه بهداشت و درمان شهرستان نجفآباد بود که 400 نفر با استفاده از جدول Morgan به روش در دسترس انتخاب شدند و سرعت ارایه خدمات و زمان انتظار برای آنها به روش کاغذی و الکترونیک ثبت گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای t و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: مقایسه ثبت خدمات کاغذی و الکترونیک نشان داد که با اجرای EHR، تغییری در سرعت ارایه خدمات حاصل نشد، اما باعث افزایش زمان انتظار گردیده است.نتیجهگیری: دو عامل «سرعت ارایه خدمات و زمان انتظار»، نقشی اساسی در رضایت دریافتکنندگان خدمات دارد و اجرای EHR، در سرعت ارایه خدمات تغییری ایجاد نکرده، اما باعث افزایش زمان انتظار شده است. بنابراین، لازم است برنامهریزیهای لازم در مورد کاهش زمان انتظار انجام شود تا رضایت دریافتکنندگان افزایش یابد.
اسدا... شمس؛ سعید افروغ؛ مرضیه فتاحی؛ مرضیه جوادی
دوره 10، 7 (ویژهنامهی چالشهای سیاسی اقتصادی در مدیریت سلامت) ، اسفند 1392، ، صفحه 1034-1043
چکیده
مقدمه: بهداشت روانی همانند سلامت جسمی، علمی برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی از اولین لحظات حیات تا پایان آن و دورهی سالمندی میباشد. در جوامع پیچیدهی امروزی، ناهنجاریهایی مانند افسردگی، اضطراب، ترس، ناامنی، خودکشی، پرخاشگری، قتل، غارت، اعتیاد، طلاق، انحرافات جنسی، صرع و امثال اینها به عنوان بیماریهای روانی بیش از پیش ...
بیشتر
مقدمه: بهداشت روانی همانند سلامت جسمی، علمی برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی از اولین لحظات حیات تا پایان آن و دورهی سالمندی میباشد. در جوامع پیچیدهی امروزی، ناهنجاریهایی مانند افسردگی، اضطراب، ترس، ناامنی، خودکشی، پرخاشگری، قتل، غارت، اعتیاد، طلاق، انحرافات جنسی، صرع و امثال اینها به عنوان بیماریهای روانی بیش از پیش و به خصوص در جامعهی ما ایران به عنوان یکی از مشکلات مهم خود را نشان داده است. به همین جهت سیستم بهدا شت و درمان ایران اصولی را برای پیشگیری و درمان بیماریهای روانی به نام طرح ادغام بهداشت روان در نظام بهداشت کشور در نظر گرفته است. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی دیدگاه کارشناسان نظام بهداشت و درمان از نتایج طرح ادغام بهداشت روان در نظام بهداشتی کشور است. روش بررسی: این مطالعه از نوع تحلیلی و مقطعی بود. جمعیت مورد مطالعه در این طرح ارایهدهندگان خدمات بهداشتی درمانی در سطوح مختلف نظام بهداشت از جمله خانههای بهداشت تا سطوح بالا مانند شبکههای بهداشت و درمان شهرستان اصفهان در سال 1389 بود و جمعیت مورد مطالعه نیز 300 نفر به صورت سرشماری در نظر گرفته شد. پرسشنامههای تحقیق محققساخته و از نوع بسته بود. چهار قسمت ارزیابی میزان موفقیت بهداشت روان، رضایت از آن، آگاهی و نگرش به صورت سؤالات لیکرت پنج جوابی و بعضاً دو جوابی تهیه شده است. روایی پرسشنامه از طریق مشورت با متخصصین مربوطه و پایایی آن از طریق محاسبهی Cronbach’s Alpha 80 درصد پذیرفته شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گردید. اطلاعات توصیفی با شاخصهای مرکزی آمار (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و اطلاعات تحلیلی با آزمونهای همبستگی وآزمونهای کای دو (c2) و Keraskalvalis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: میانگین نمرهی چهار مؤلفهی اصلی تحقیق به ترتیب از بالا به پایین عبارت است از؛ نگرش به طرح بهداشت روان با میانگین (80/10 ± 73/66)، موفقیت طرح بهداشت روان با میانگین (12/17 ± 14/59)، رضایت از طرح بهداشت روان با میانگین ( 59/20 ± 46/45) و آگاهی از طرح بهداشت روان با میانگین (61/11 ± 56/20). در بین چهار مؤلفهی اصلی بین آگاهی و نگرش و بین رضایت و موفقیت و در بین گروههای مورد مطالعه تنها رضایت از طرح ادغام با سایر متغیرها تفاوت معنیداری داشت (0.05Pvalue<). نتیجهگیری: نتایج به دست آمده در یک نظر کلی برای این طرح بزرگ کافی نیست. میزان ساعت آموزش کارکنان سیستم مراقبتهای اولیهی بهداشتی راجع به ادغام بهداشت روان در حد 29 درصد مؤید آن بود که اکثر کارکنان نیازمند آموزش در این زمینه هستند. میانگین نمرهی آگاهی نیز با (61/11 ± 56/20) از سایر مؤلفهها (موفقیت، رضایت و نگرش) تا حد نصف کمتر بود که نتایج به دست آمده نیز با فقدان دورهی آموزشی کارکنان همخوانی داشت. بنابراین کارشناسان بهداشت نیاز بیشتر به آموزش بهداشت روان دارند. واژههای کلیدی: بهداشت روان؛ مراقبت بهداشتی اولیه؛ کارشناسان
اسد اله شمس؛ کیوان کاوه؛ بهاره افروغ؛ سحر احمدی
دوره 10، 7 (ویژهنامهی چالشهای سیاسی اقتصادی در مدیریت سلامت) ، اسفند 1392، ، صفحه 1059-1065
چکیده
مقدمه: یکی از عوامل آسیبزا در مدیریت منابع انسانی هر سازمان، فقدان و یا ضعف سلامت روانی و بهویژه مهارتهای زندگی است. این دو عامل از جمله تواناییهای ارتباطی لازم در مواجهه با مشکلات زندگی روزمره یا همکاری در محیط کار و تحصیل، بهخصوص برای دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه است. هدف کلی تحقیق حاضرتعیین رابطهی بین میزان سلامت ...
بیشتر
مقدمه: یکی از عوامل آسیبزا در مدیریت منابع انسانی هر سازمان، فقدان و یا ضعف سلامت روانی و بهویژه مهارتهای زندگی است. این دو عامل از جمله تواناییهای ارتباطی لازم در مواجهه با مشکلات زندگی روزمره یا همکاری در محیط کار و تحصیل، بهخصوص برای دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه است. هدف کلی تحقیق حاضرتعیین رابطهی بین میزان سلامت روانی با مهارتهای زندگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی و از نوع مقطعی است. جامعهی مورد مطالعه کلیهی دانشجویان هفت دانشکدهی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که براساس فرمول نمونهگیری Morgan، 384 نفر از دانشجویان در سال 1389 انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامهی محققساخته برای مهارتهای زندگی و پرسشنامهی استاندارد Gold Berg برای سلامت عمومی و روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده با نرمافزار SPSS نسخهی 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روایی پرسشنامهها توسط متخصصین و پایایی آنها توسط Coronach’s Alpha بالاتر از 80 مورد تأیید قرار گرفت. یافتهها: بالاترین میانگین نمرهی سلامت روانی متعلق به دانشجویان دانشکدهی پزشکـی با میانگین نمرهی (54/10±71/84) و پایینترین میانگین نمرهی سلامت روان متعلق به دانشجویان دانشکدهی توانبخشی با میانگین نمرهی (03/13±92/72) بوده است. بالاترین میانگین نمرهی مهارتهای زندگی به دانشجویان دانشکدهی مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی با میانگین نمرهی (16/5±64/71) و پایینترین میانگین نمرهی مهارت زندگی به دانشجویان دانشکدهی داروسازی با میانگین نمرهی (04/7±38/69) اختصاص داشت. رابطهی دو متغیر سلامت روان و مهارت زندگی در دانشجویان معنیدار بود. بین دانشکدهها سلامت روانی و بین رشتهها مهارتهای زندگی رابطهی معنیدار با موضوع داشتند. از نظر مقطع تحصیلی، شغل پدر و تعداد فرزندان خانواده رابطهی معنیداری مشاهده نشد. نتیجهگیری: مهارتهای زندگی و سطح سلامت روانی دانشجویان از حد خوب بالاتر (70 درصد) است. لذا بر مبنای نتایج این تحقیق و در مقایسه با نتایج تحقیقات مشابه برای رسیدن به سطح عالی، تأکید بر آموزش مهارت زندگی و سلامت روانی در برنامهی درسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ضروری به نظر میرسد. واژههای کلیدی: سلامت روان؛ اضطراب؛ دانشجویان؛ افسردگی
اسداله شمس؛ مژگان مصدق؛ سعید افروغ؛ الهام اسدی
دوره 9، شماره 7 ، اسفند 1391، ، صفحه 1081-1086
چکیده
مقدمه: امروزه بیش از هر زمان دیگر فراموش کردهایم که حل دشواریهای بهداشتی بستگی به آن دارد که خود مردم چه کاری را باید برای خودشان انجام دهند. وظیفهی خطیر خدمات بهداشتی هوشمندانه از جمله نظام مراقبتهای اولیهی بهداشتی (Primary health care یا PHC)، کمک به سلامتی مردم با تأکید بر پیشگیری، در مقابل خدمات پزشکی با هزینههای کمرشکن، وابستگیآور ...
بیشتر
مقدمه: امروزه بیش از هر زمان دیگر فراموش کردهایم که حل دشواریهای بهداشتی بستگی به آن دارد که خود مردم چه کاری را باید برای خودشان انجام دهند. وظیفهی خطیر خدمات بهداشتی هوشمندانه از جمله نظام مراقبتهای اولیهی بهداشتی (Primary health care یا PHC)، کمک به سلامتی مردم با تأکید بر پیشگیری، در مقابل خدمات پزشکی با هزینههای کمرشکن، وابستگیآور و کماثر است. هدف تحقیق حاضر، سنجش اصول فلسفی پیشگیری با PHC و تعیین آگاهی و نگرش مدیران نهادهای مختلف سلامت اصفهان از اصول فلسفی نه گانهی این مراقبتها بود.
روش بررسی: مطالعهی حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی- پیمایشی بود. جامعهی مورد مطالعه 384 نفر از مدیران ارشد، میانی و اجرایی اصفهان در نهادها و سازمانهای مختلف مربوط به سلامت مانند دانشگاه علوم پزشکی، بهزیستی و ... در سال 89-1388 بودند. ابزار تحقیق، پرسشنامهای محقق ساخته و حاوی سه دسته سؤالات پایه، دانشی و نگرشی نسبت به اصول فلسفی نهگانهی PHC بود. روایی پرسشنامه توسط متخصصین مربوط و پایایی آن توسط آزمون پایلوت و با آلفای 84 درصد مورد تأیید قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده وارد نرمافزار کامپیوتری SPSS نسخهی 16 گردید و مراحل آمار توصیفی با میانگین و درصد و آمار تحلیلی با آزمون t، ANOVA و همبستگی Pearson مورد محاسبه قرار گرفت.
یافتهها: بالاترین میانگین نمرهی آگاهی از اصول فلسفی نهگانهی PHC مربوط به بعد فلسفی «انگیزه و عشق خدمت به مردم» و برابر 41/12 ± 39/98 و کمترین آن مربوط به بعد فلسفی «برابری و عدالت» و برابر با 17/29 ± 75/65 بود. بالاترین میانگین نمرهی نگرش مربوط به بعد فلسفی «هماهنگی بینبخشی» و برابر با 97/22 ± 55/81 و کمترین آن مربوط به بعد فلسفی «برابری توزیع» و برابر با 79/12 ± 15/49 بود.
نتیجهگیری: نمرهی میانگین آگاهی تمامی ردههای مدیریتی کمی بالاتر از 80 به دست آمد. اگر چه تا نمرهی عالی 100 فاصله دارد، اما برای یک نظام سلامت رسیدن به آن کار بسیار دشواری است و باید در این زمینه تلاش نمود. نمرهی میانگین نگرش 65 به دست آمد. این نتیجه خوبی برای این سیستم محسوب نمیشود، چرا که نگرش بالاتر مدیران نقشی کلیدی در به اجرا درآمدن اصول PHC است.
اسداله شمس؛ محمدحسین یارمحمدیان؛ اکبر حسن زاده؛ هادی حیاتی آب باریک
دوره 8، (ویژه نامه ی مدیریت خدمات بهداشتی درمانی) ، اسفند 1390، ، صفحه 1086-1096
چکیده
مقدمه: با وجود رقابت شدیدی که بر اقتصاد امروز جهان حاکم است، ارایهی خدمات بیشتر به مشتریها و ارتقای کیفیت، دیگر یک ارزش افزوده قلمداد نمیشود؛ بلکه ضرورتی انکار نشدنی است. در این راستا، آموزش عالی و توجه به مشتری مداری به خصوص دانشجو محوری، رکن اصلی در پیشرفت و توسعهی همه جانبهی هر کشور میباشد. از اینرو، هدف از این پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: با وجود رقابت شدیدی که بر اقتصاد امروز جهان حاکم است، ارایهی خدمات بیشتر به مشتریها و ارتقای کیفیت، دیگر یک ارزش افزوده قلمداد نمیشود؛ بلکه ضرورتی انکار نشدنی است. در این راستا، آموزش عالی و توجه به مشتری مداری به خصوص دانشجو محوری، رکن اصلی در پیشرفت و توسعهی همه جانبهی هر کشور میباشد. از اینرو، هدف از این پژوهش تعیین میزان نمرهی معیارهای مشتری مداری بر اساس دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی در سال 1390 بود. جامعهی پژوهش کلیهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در 7 دانشکده بودند. حجم نمونه با توجه به فرمولهای آماری 384 نفر بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهی محقق ساختهای بودکه به بررسی چهار معیار تعریف شده برای مشتری مداری (دانشجو محوری) پرداخت و شامل مشتری مداری از سوی مدیریت دانشگاه، اعضای هیأت علمی، گروههای تحصیلی و فرایندهای آموزشی بود. پایایی و روایی پرسشنامه سنجیده شد و در نهایت با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و روشهای آماری t مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه، دادههایی که بر اساس طیف لیکرت بودند، تحلیل گردیدند.
یافتهها: نمرهی معیار گروههای تحصیلی بیشتر از سایر معیارها بود (45/53) و معیارهای هیأت علمی (27/50) و فرایندهای آموزشی (12/46) به ترتیب دارای بیشترین میزان مشتری مداری بودهاند و معیار مدیریت دانشکدهها کمترین تأثیر (56/40) را در ارتقای مشتری مداری دانشجویان نسبت به سایر معیارها داشته است. جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان با اکثر معیارهای مشتری مداری ارتباط معنیدار آماری داشت و در همهی آنها در زنان و مقطع کارشناسی ارشد بیشترین میزان مشتری مداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: حیطهی مشتری مداری هم در ابعاد مختلف و هم در دانشگاههای علوم پزشکی با سایر دانشگاهها میتواند تفاوت داشته باشد؛ زیرا که باید به جنسیت دانشجویان به عنوان یک عامل اثرگذار در کیفیت ارایهی خدمات بهداشتی و درمانی توجه کرد و برای ارتقای مشتری مداری، بازبینی فرایندهای آموزشی مبتنی بر دانشجو و توجه مدیریت دانشگاهی به دانشجویان دارای اهمیت به سزایی است.
فرزانه حاتم پور؛ محمدحسین یارمحمدیان؛ ناهید توکلی؛ اسداله شمس
دوره 8، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1390، ، صفحه 762-765
چکیده
مقدمه: امروزه بسیاری از سازمانها تلاش میکنند تا در تکامل تدریجی فرآیندهای خویش، بلوغ بیشتری پیدا نمایند. درصد زیادی از این سازمانها به مدلهای بالندگی روی آوردهاند. PCMM (People capability maturity model) یکی از این مدلها است که بر توسعهی مهارتهای انسانی سازمان متمرکز میباشد. هدف از کاربرد PCMM در سازمان، توسعهی مستمر مهارتهای کارکنان ...
بیشتر
مقدمه: امروزه بسیاری از سازمانها تلاش میکنند تا در تکامل تدریجی فرآیندهای خویش، بلوغ بیشتری پیدا نمایند. درصد زیادی از این سازمانها به مدلهای بالندگی روی آوردهاند. PCMM (People capability maturity model) یکی از این مدلها است که بر توسعهی مهارتهای انسانی سازمان متمرکز میباشد. هدف از کاربرد PCMM در سازمان، توسعهی مستمر مهارتهای کارکنان میباشد. هدف از این پژوهش، شناسایی نیازهای سطوح بلوغ سازمانی پرسنل بخش مدارک پزشکی بیمارستانهای دولتی شهر اصفهان و تعیین نقاط قوت و ضعف و مهارتهای آنان با استفاده از مدل فوق بوده است.روش بررسی: مطالعهی حاضر توصیفی- مقطعی و از نوع پژوهشهای کاربردی بود. پژوهشگر با توزیع پرسشنامه بین 34 نفر از کارکنان بخشهای مدارک پزشکی در 17 بیمارستان دولتی اصفهان، به شناسایی نیازهای سطوح اول و دوم بلوغ در آنها بر اساس PCMM در سال1387 پرداخت. برای این منظور، از پرسشنامهی استاندارد استخراج شده از مدل PCMM استفاده نمود که روایی آن توسط متخصصان و کارشناسان و پایایی آن با ضریب Chronbach's alpha 96/0 تأیید شده بود. نتایج حاصل از پاسخهای این پرسشنامه، بر طبق اهداف تحقیق و با استفاده از نرمافزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت که با استفاده از آمار توصیفی متناسب با سؤالات پژوهش تحلیل شد.یافتهها: نمرهی میانگین مهارت و توانمندی کارکنان بخشهای مدارک پزشکی بیمارستانهای دولتی شهر اصفهان در سطح دوم بلوغ 35 از 56 بود. کارکنان بخش مدارک پزشکی بیمارستان عیسی بن مریم (ع) با نمرهی میانگین 55 دارای بالاترین سطح بلوغ در سطح دوم یعنی سطح مدیریت شدهی مدل PCMM و کارکنان بخشهای مدارک پزشکی بیمارستانهای کاشانی و شریعتی با نمرهی میانگین 24 در پایینترین سطح قرار داشتند. بین بلوغ سازمانی و ویژگیهای کارکنان مدارک پزشکی این بیمارستانها رابطهی معنیداری وجود نداشت.نتیجهگیری: میانگین مهارت و توانمندی کارکنان بخش مدارک پزشکی اغلب بیمارستانها در حوزهی فرایندی کارگزینی در سطح بالا و در حوزهی آموزش و توسعه و محیط کار در سطح پایینی قرار دارد. استفاده از این مدل، موجب افزایش دقت مسؤولین و کارکنان در شناسایی نقاط ضعف عملیات و فعالیتهای جاری میشود. توجه دقیق بر روی فرایندها به این منظور، زمینههای بهبود و ارتقای فرایندها را فراهم میآورد.
اسداله شمس؛ راحله سموعی؛ حبیبه پورریاحی
دوره 7، ویژه نامه (همت مضاعف، کار مضاعف) ، اسفند 1389
چکیده
مقدمه: مدیریت یکی از مهمترین ارکان حیات، رشد و بالندگی یا مرگ سازمان و از جمله بیمارستان است. قدرت نیز یکی از عمدهترین مفاهیمی است که ضمن معطوف ساختن تلاشهای نظری و بنیادی، در تمامی سطوح مدیریت و منابع انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است. مدیرانی که منابع قدرت را میشناسند و آن را به کار میبرند، دارای مدیریت اثربخشتر و عملکرد ...
بیشتر
مقدمه: مدیریت یکی از مهمترین ارکان حیات، رشد و بالندگی یا مرگ سازمان و از جمله بیمارستان است. قدرت نیز یکی از عمدهترین مفاهیمی است که ضمن معطوف ساختن تلاشهای نظری و بنیادی، در تمامی سطوح مدیریت و منابع انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است. مدیرانی که منابع قدرت را میشناسند و آن را به کار میبرند، دارای مدیریت اثربخشتر و عملکرد بهترهستند. با استفاده از منابع قدرتی که در اختیار مدیر است میتوان مشارکت کاری کارکنان را افزایش داد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین مشارکت کاری کارکنان و منابع قدرت مدیران ( قدرت پاداش، اجبار، قانونی، تخصص و مرجعیت) در بیمارستانهای دولتی منتخب شهر اصفهان در سال 88 بوده است.روش بررسی: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش توصیفی– همبستگی و کاربردی است. جمعیت مورد مطالعه نمونهای با 140 نفر از کارکنان بیمارستانهای الزهرا، کاشانی، امین، عیسی بن مریم و نور در سال 1388 بودند که هم افراد و هم بیمارستانها به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش از دو پرسشنامهی اعمال قدرت و مشارکت کاری استفاده گردید و برای بررسی رابطهی بین امتیاز منابع قدرت و نمرهی مشارکت کاری کارکنان، همچنین برای بررسی رابطهی بین دو متغیر مذکور با سن و سابقهی خدمت از آزمونهای T و همبستگی Pearson استفاده شد.یافتهها: طبق نتایج، «قدرت تخصص» با میانگین 89/60 بیشترین تأثیر بر مشارکت کاری کارکنان به عنوان یک عامل کیفی را نشان داد. رتبهی بعدی تأثیر بر مشارکت کاری کارکنان به ترتیب به قدرت قانونی، مرجعیت، اجبار و پاداش اختصاص داشت. مشارکت کاری کارکنان نیز با میانگین 99/62 دارای نمرهای بالاتر از حد متوسط بود. اما در فرضیات این تفاوتها از نظر آزمونهای فرض رابطهی معنیداری را نشان نداد.نتیجهگیری: در این تحقیق تأثیر منابع قدرت بر مشارکت کاری کارکنان به ترتیب مربوط به منابع تخصص، قانون، مرجعیت، اجبار و پاداش به دست آمد. البته علیرغم تفاوت چشمگیر در نتایج توصیفی تحقیق، مشارکت کاری کارکنان با منابع قدرت مدیران اختلاف معنیداری نداشت.واژههای کلیدی: بهداشت و تندرستی؛ بیمارستانهای دولتی؛ قدرت قانونی؛ مدیریت بیمارستان
اسداله شمس؛ مریم مفید؛ فرزانه رجالیان
دوره 7، ویژه نامه (همت مضاعف، کار مضاعف) ، اسفند 1389
چکیده
مقدمه: از جمله محاسن تحقق فرایند نظام ارجاع، کم کردن پرسنل و تجهیزات و صرفهجویی در مخارج و وسایل، تقسیم متناسب منابع جهت استفادهی بهینهی آنها و عدم ایجاد هزینههای غیر منطقی برای بیماران میباشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین عوامل مؤثر بر میزان تحقق نظام ارجاع از نظر مراجعین به بیمارستانهای دولتی استان اصفهان بود تا ...
بیشتر
مقدمه: از جمله محاسن تحقق فرایند نظام ارجاع، کم کردن پرسنل و تجهیزات و صرفهجویی در مخارج و وسایل، تقسیم متناسب منابع جهت استفادهی بهینهی آنها و عدم ایجاد هزینههای غیر منطقی برای بیماران میباشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تعیین عوامل مؤثر بر میزان تحقق نظام ارجاع از نظر مراجعین به بیمارستانهای دولتی استان اصفهان بود تا با دستیابی به آن بتوان بر این مهم فایق آمد و سیستم سلامت را از مزایای آن بهرهمند ساخت.روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی– تحلیلی و پیمایشی بود. مطالعه در شش ماههی دوم سال 1387 انجام شد و جمعیت مورد مطالعه، مراجعین به بیمارستانهای دولتی استان اصفهان بوده است. از این میان 5 بیمارستان تابعهی شبکهی بهداشت و درمان شهرستانهای فلاورجان، شاهین شهر، شهرضا و نایین و نیز 5 بیمارستان دولتی شهرستان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفته است. نحوهی نمونهگیری بیمارستانها خوشهای بود و در نهایت به صورت نمونهگیری ساده، تعداد 400 نفر از مراجعین به بیمارستانها مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهی محقق ساخته بود که روایی آن توسط صاحبنظران تأیید شد و پایایی آن برابر 85 درصد بود.یافتهها: آگاهی و رضایت در جوامع شهری و انگیزه در جوامع غیر شهری از سطح بالاتری برخوردار است. 9/51 درصد از افراد تحت پوشش تأمین اجتماعی به سطح اول ارایهی خدمات مراجعه میکردند، در حالی که این میزان در افراد تحت پوشش بیمهی خدمات درمانی 09/89 درصد بوده است. میانگین آگاهی مراجعین از سیستم ارجاع در بین بیمارستانهای مورد مطالعه، دارای تفاوت معنیداری نبود. در حالی که میانگین رضایت و انگیزهی مراجعین از سیستم ارجاع در بین بیمارستانهای مورد مطالعه دارای تفاوت معنیداری (05/0 ≤ P) بود.نتیجهگیری: میزان آگاهی و رضایت از نحوهی ارایهی خدمات سلامت در سطوح اولیهی ارایهی خدمات، بر تحقق فرایند سیستم ارجاع از نظر ساکنین شهری و انگیزه از نظر ساکنین غیر شهری، عامل مؤثر در سیستم ارجاع است. از اینرو با سرمایهگذاری در ارتقای این عوامل میتوان اطمینان حاصل کرد که سیستم به شکل مفیدتری عمل خواهد کرد.واژههای کلیدی: آگاهی؛ انگیزش؛ بیمارستانهای آموزشی.