مسعود فردوسی؛ علی نعمتی؛ پیمان فرجادفر؛ یوسف مسعودیان
دوره 10، شماره 4 ، آبان 1392، ، صفحه 611-618
چکیده
مقدمه: پرداخت مستقیم به عنوان یکی از منابع مالی نظامهای سلامت تأثیر منفی بر وضعیت سلامتی و شاخصهای کمی و کیفی عملکرد نظام سلامت دارد. هزینههای سلامتی بالاتر و در نتیجه پرداخت از جیب بیشتر ممکن است منجر به فقر یا کاهش دسترسی به خدمات سلامتی شود. متأسفانه این وضعیت بیشتر در میان افراد فقیر که نیاز بیشتری به مراقبت دارند دیده میشود. ...
بیشتر
مقدمه: پرداخت مستقیم به عنوان یکی از منابع مالی نظامهای سلامت تأثیر منفی بر وضعیت سلامتی و شاخصهای کمی و کیفی عملکرد نظام سلامت دارد. هزینههای سلامتی بالاتر و در نتیجه پرداخت از جیب بیشتر ممکن است منجر به فقر یا کاهش دسترسی به خدمات سلامتی شود. متأسفانه این وضعیت بیشتر در میان افراد فقیر که نیاز بیشتری به مراقبت دارند دیده میشود. هدف این مطالعه جواب دادن به این مسأله بود که اگر سازمان تأمین اجتماعی بخواهد بیمهشدگانش را در برابر پرداخت مستقیم بالا ( صورت حسابهای بالای 1 میلیون ریال) حفاظت کند، با فرض ثابت بودن هزینههای کل چگونه پوشش هزینهی سایرین را تغییر دهد. روش بررسی: این پژوهش به صورت توصیفی و مقطعی بر روی صورت حسابهای بیماران بستری تحت پوشش بیمهی سازمان تأمین اجتماعی در بیمارستانهای شهر اصفهان در سال 1387 انجام شد. نمونهگیری به صورت خوشهای بود و براساس فرمول نمونهگیری طبقهبندی شده، 2430 عدد تعیین شد، سپس سهم هر بیمارستان و سهم هر بخش بستری مشخص گردید. اطلاعات از طریق مراجعه به واحد حسابداری و درآمد بیمارستان با مطالعهی فرمهای مربوط به هزینهی بیماران بستری و مصاحبه با کارشناسان بیمه در بیمارستان با استفاده از فرمهای رسمی اطلاعات امور مالی دفتر اسناد پزشکی جمعآوری شد. با توجه به استاندارد بودن فرمها، روایی و پایایی آنها مورد تایید بود. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Excelانجام شد. یافتهها: سازمان تأمین اجتماعی میتواند با سه سناریو با فرض ثابت بودن هزینههای سازمان، فرانشیزهای بالای یک میلیون را پوشش دهد. سناریوی اول: سازمان تأمین اجتماعی به جای پوشش 90 درصدی هزینهها برای پروندههایی که هزینههای درمان آنها کمتر از ده میلیون ریال باشد (فرانشیز کمتر از میلیون ریال) 43 درصد از هزینهها را پوشش دهد. سناریوی دوم: سازمان تأمین اجتماعی به جای پوشش 90 درصدی هزینهها برای پروندههایی که هزینههای درمان آنها تا بیست میلیون ریال است (فرانشیز کمتر از دو میلیون ریال) 77 درصد از هزینهها را پوشش دهد. سناریوی سوم: سازمان تأمین اجتماعی به جای پوشش 90 درصدی هزینهها برای پروندههایی که هزینههای درمان آنها کمتر ازصد میلیون ریال باشد (فرانشیز کمتر از ده میلیون ریال) 86 درصد از هزینهها را پوشش دهد. نتیجهگیری: سازمان تأمین اجتماعی با استفاده از فرانشیز متغیر میتواند افراد را در برابر هزینههای سلامتی بالا و خانوارها را در برابر هزینههای کمرشکن محافظت کند. واژههای کلیدی: بیمارستانها؛ تأمین اجتماعی؛ هزینهها
محمود کیوانآرا؛ علی یزدخواستی؛ سوسن بهرامی؛ یوسف مسعودیان
دوره 8، شماره 5 ، آذر و دی 1390
چکیده
مقدمه: در دنیای امروزی بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات است و زمان کمتری برای کسب تجربه و به دست آوردن دانش صرف میشود. در این شرایط، سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند و در این میان، مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای بهسازی عملکرد منابع انسانی و نیز مزایای ...
بیشتر
مقدمه: در دنیای امروزی بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات است و زمان کمتری برای کسب تجربه و به دست آوردن دانش صرف میشود. در این شرایط، سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند و در این میان، مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای بهسازی عملکرد منابع انسانی و نیز مزایای رقابتی ایجاد میکند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطهی مؤلفههای مدیریت دانش و هوش سازمانی در دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به انجام رسید. روش بررسی: نوع پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعهی آماری این مطالعه شامل کل کارکنان دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (380 نفر) در سال 89-1388 بود و یک نمونهی 130 نفری با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی محقق ساختهی مدیریت دانش و پرسشنامهی استاندارد هوش سازمانی Albrecht بود. جهت تعیین روایی پرسشنامهها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و پایایی آنها بر اساس Cronbach's alpha (86/0 = 1r و 92/0 = 2r) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 16SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافتهها: میزان مؤلفههای مدیریت دانش و نیز مؤلفههای هوش سازمانی، کمتر از سطح متوسط بود و همبستگی معنیدار بین نمرات مؤلفههای مدیریت دانش و مؤلفههای هوش سازمانی مشاهده شد. همچنین اختلاف میانگین مؤلفههای مدیریت دانش و هوش سازمانی بر حسب ویژگیهای دموگرافیک در سطح 05/0 ≥ P معنیدار بود. نتیجهگیری: به کارگیری دانش بهروز، توزیع، تبادل و به اشتراکگذاری دانش و آگاهی از عوامل محیطی و نیز حفظ بقا و حیات، زمینهساز ایجاد هوش سازمانی در دانشگاهها میباشد. واژههای کلیدی: مدیریت دانش؛ هوش؛ دانشکده.