هادی حیاتی؛ الهام دادگر؛ علی جنتی
دوره 12، شماره 5 ، دی 1394، ، صفحه 671-680
چکیده
مقدمه: همه مدیران چهار وظیفه اساسی برنامه ریزی،سازماندهی، رهبری و کنترل را بر عهده دارند. مدیران باید شایستگی هایی را که آنها را قادر می سازد عملکردشان را به صورت اثربخش انجام دهند ،توسعه دهند. این شایستگی ها اغلب به صورت مدل های شایستگی نشان داده می شوند. هدف مطالعه حاضر شناسایی مدل های شایستگی مدیران بیمارستان ها به منظور استخراج ...
بیشتر
مقدمه: همه مدیران چهار وظیفه اساسی برنامه ریزی،سازماندهی، رهبری و کنترل را بر عهده دارند. مدیران باید شایستگی هایی را که آنها را قادر می سازد عملکردشان را به صورت اثربخش انجام دهند ،توسعه دهند. این شایستگی ها اغلب به صورت مدل های شایستگی نشان داده می شوند. هدف مطالعه حاضر شناسایی مدل های شایستگی مدیران بیمارستان ها به منظور استخراج شایستگی های مورد نیاز آنها بوده است. روش بررسی: این مطالعه، یک بررسی سیستماتیک می باشد که جستجوی مقالات در دسترس در بانکهای اطلاعاتی Google scholar، Emerald، ProQuest، Scopus ، Science direct و همچنین وب سایت سازمان جهانی بهداشت با کلید واژه هایی هم چون«Competency & hospital management, Competency & healthcare manager, Competency & healthcare administration, Competency & health administration, Competency & health executive» صورت گرفت.کیفیت. نتایج بررسی مطالعات انتخاب شده بوسیله 2 نفر مستقل انجام گردید و مبتنی بر اهداف بصورت کیفی استخراج و تحلیل گردیدند. در نهایت 12مقاله و گزارش که حاوی پرسشنامه یا مدل جهت ارزیابی شایستگی های مدیران بیمارستان بودند، انتخاب شدند.یافته ها: مدل های شایستگی مختلفی از 8 مقاله و گزارش بدست آمد و با هدف مقایسه این مدل ها 15 تا از بیشتری و متداول ترین شایستگی ها در مطالعات بدست امدکه مهارت ارتباطی و دانش محیط بهداشتی درمانی با 7 بار تکرار، بیشترین فراوانی را در بین مقالات منتخب داشت و به عنوان مهمترین شایستگی شناسایی شد. از میان مدل های موجود، مدل Robbin Pillay با داشتن بیشترین تعداد از مهارت هادکاملترین مدل شناخته شد. نتیجه گیری: جهت انتخاب و ارزیابی عملکرد مدیران بیمارستان ها باید لیستی از شایستگی های مورد نیاز آنها موجود باشد تا انتخاب آنها بر اساس اصول شایسته سالاری انجام پذیرد و از عزل و نصب سلیقه ای آنها جلوگیری شود . مدل های شایستگی ابزارهای مفیدی برای تعیین این شایستگی ها می باشند به شرط اینکه بسته به شرایط خاص هر کشور مورد استفاده قرار گیرند.
اسداله شمس؛ محمدحسین یارمحمدیان؛ اکبر حسن زاده؛ هادی حیاتی آب باریک
دوره 8، (ویژه نامه ی مدیریت خدمات بهداشتی درمانی) ، اسفند 1390، ، صفحه 1086-1096
چکیده
مقدمه: با وجود رقابت شدیدی که بر اقتصاد امروز جهان حاکم است، ارایهی خدمات بیشتر به مشتریها و ارتقای کیفیت، دیگر یک ارزش افزوده قلمداد نمیشود؛ بلکه ضرورتی انکار نشدنی است. در این راستا، آموزش عالی و توجه به مشتری مداری به خصوص دانشجو محوری، رکن اصلی در پیشرفت و توسعهی همه جانبهی هر کشور میباشد. از اینرو، هدف از این پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: با وجود رقابت شدیدی که بر اقتصاد امروز جهان حاکم است، ارایهی خدمات بیشتر به مشتریها و ارتقای کیفیت، دیگر یک ارزش افزوده قلمداد نمیشود؛ بلکه ضرورتی انکار نشدنی است. در این راستا، آموزش عالی و توجه به مشتری مداری به خصوص دانشجو محوری، رکن اصلی در پیشرفت و توسعهی همه جانبهی هر کشور میباشد. از اینرو، هدف از این پژوهش تعیین میزان نمرهی معیارهای مشتری مداری بر اساس دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: این پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی در سال 1390 بود. جامعهی پژوهش کلیهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در 7 دانشکده بودند. حجم نمونه با توجه به فرمولهای آماری 384 نفر بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهی محقق ساختهای بودکه به بررسی چهار معیار تعریف شده برای مشتری مداری (دانشجو محوری) پرداخت و شامل مشتری مداری از سوی مدیریت دانشگاه، اعضای هیأت علمی، گروههای تحصیلی و فرایندهای آموزشی بود. پایایی و روایی پرسشنامه سنجیده شد و در نهایت با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و روشهای آماری t مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه، دادههایی که بر اساس طیف لیکرت بودند، تحلیل گردیدند.
یافتهها: نمرهی معیار گروههای تحصیلی بیشتر از سایر معیارها بود (45/53) و معیارهای هیأت علمی (27/50) و فرایندهای آموزشی (12/46) به ترتیب دارای بیشترین میزان مشتری مداری بودهاند و معیار مدیریت دانشکدهها کمترین تأثیر (56/40) را در ارتقای مشتری مداری دانشجویان نسبت به سایر معیارها داشته است. جنسیت و مقطع تحصیلی دانشجویان با اکثر معیارهای مشتری مداری ارتباط معنیدار آماری داشت و در همهی آنها در زنان و مقطع کارشناسی ارشد بیشترین میزان مشتری مداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: حیطهی مشتری مداری هم در ابعاد مختلف و هم در دانشگاههای علوم پزشکی با سایر دانشگاهها میتواند تفاوت داشته باشد؛ زیرا که باید به جنسیت دانشجویان به عنوان یک عامل اثرگذار در کیفیت ارایهی خدمات بهداشتی و درمانی توجه کرد و برای ارتقای مشتری مداری، بازبینی فرایندهای آموزشی مبتنی بر دانشجو و توجه مدیریت دانشگاهی به دانشجویان دارای اهمیت به سزایی است.