شاهین سلطانی؛ شهرام غفاری؛ مسعود صالحی؛ امین محمدی؛ کامیار ملازاده مقدم؛ فردین مرادی
دوره 12، شماره 6 ، اسفند 1394، ، صفحه 791-798
چکیده
مقدمه: یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تداوم بقای سازمانها در آینده، شناسایی و پاسخگویی به نیازها و تقاضاهای روزافزون بیماران برای دریافت خدمات سلامت با کیفیت میباشد. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب بیمارستان میلاد بر اساس عوامل آمیخته بازاریابی از دیدگاه بیماران بود.روش بررسی: مطالعه تحلیلی- مقطعی حاضر ...
بیشتر
مقدمه: یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تداوم بقای سازمانها در آینده، شناسایی و پاسخگویی به نیازها و تقاضاهای روزافزون بیماران برای دریافت خدمات سلامت با کیفیت میباشد. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب بیمارستان میلاد بر اساس عوامل آمیخته بازاریابی از دیدگاه بیماران بود.روش بررسی: مطالعه تحلیلی- مقطعی حاضر در سال 1392، در بخشهای بستری بیمارستان میلاد انجام گرفت. جهت جمعآوری دادهها، از پرسشنامه یعقوبی و همکاران استفاده شد. اعتبار پرسشنامه توسط افراد صاحبنظر مورد تأیید قرار گرفت و جهت پایایی آن از ضریب Chronbach’s alpha استفاده شد (85/0 = r). جامعه مورد مطالعه را بیماران مراجعه کننده به بخشهای بستری بیمارستان میلاد تشکیل دادند. با استفاده از فرمول محاسبه حجم نمونه برای برآورد یک نسبت، حجم نمونه 421 نفر تعیین شد و شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای بود. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری One-sample Kolmogorov-Smirnov،ANOVA ، Independent t در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.یافتهها: در میان ابعاد هفتگانه بازاریابی، ابعاد خدمت و فرایند انجام کار به ترتیب با میانگین 58/18 و 27/6 امتیاز، به عنوان مهمترین و کم اهمیتترین علل انتخاب بیمارستان شناخته شد. همچنین، تخصصی بودن، کیفیت مناسب خدمات، نوع پوشش بیمه، مهارت پزشکان، خوشنام بودن بیمارستان، تجهیزات پیشرفته و توصیههای پزشکان و سایر افراد، نقش برجستهای را در انتخاب یک بیمارستان داشت.نتیجهگیری: بیماران در موقعیتهای گوناگون انتخابهای متفاوتی دارند، اما داشتن مزیتهای رقابتی متعدد، میتواند موجب افزایش تکرار مراجعات بیماران به یک مرکز درمانی گردد.واژههای کلیدی: بیمارستانها؛ بازاریابی؛ خدمات سلامت
حمید رواقی؛ لیدا شمس؛ آیدین آرینخصال؛ مسعود صالحی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
مقدمه: تعهد کارکنان به سازمان مولد دارایی نامشهود است که میتواند بر ارایهی بهتر خدمات تأثیر به سزایی داشته باشد، از آن جایی که ارایهی خدمات تنها با نیروی انسانی کارآمد امکانپذیر است، در این مطالعه به بررسی رابطهی تناسب فرد- سازمان و تعهد سازمانی کارکنان در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته شده است. روش بررسی: ...
بیشتر
مقدمه: تعهد کارکنان به سازمان مولد دارایی نامشهود است که میتواند بر ارایهی بهتر خدمات تأثیر به سزایی داشته باشد، از آن جایی که ارایهی خدمات تنها با نیروی انسانی کارآمد امکانپذیر است، در این مطالعه به بررسی رابطهی تناسب فرد- سازمان و تعهد سازمانی کارکنان در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداخته شده است. روش بررسی: پژوهش حاضر به صورت تحلیلی و مقطعی در سال 1390 انجام گردیده است. جامعهی پژوهش، کلیهی کارکنان شاغل در مراکز آموزشی- درمانی عمومی بودند. بیمارستانهای فیروزگر، بهارلو، شریعتی و حضرت رسول اکرم به صورت تصادفی انتخاب شدند و حجم نمونه (150 نفر) به روش طبقهای- نسبتی بین بیمارستانها تخصیص داده شد. دادهها با استفاده از پرسشنامهی تناسب فرد- سازمان Scrogines و تعهد سازمانی Myer و Allen جمعآوری گردیده است. روایی و پایایی پرسشنامههای مذکور مورد سنجش قرار گرفته است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS از طریق آزمونهای همبستگی Pearson/Spearman، Cronbach's alpha و ICC: Intra crosscorrelation صورت پذیرفته است. یافتهها: با عنایت به بررسیهای صورت گرفته، سطح تناسب فرد- سازمان در بین کارکنان متوسط (میانگین: 48/4، انحراف معیار: 73/0) بوده است و در بین ابعاد تعهد سازمانی، تعهد هنجاری (68/4) بیشترین میانگین (انحراف معیار: 78/0) و تعهد مستمر (42/4) کمترین میانگین (انحراف معیار: 31/1) را به خود اختصاص دادهاند. به طور کلی، میزان تعهد سازمانی بالایی در بین کارکنان وجود دارد. همچنین بین تناسب فرد- سازمان و تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری و تعهد سازمانی در کل کارکنان ارتباط آماری معنیداری ملاحظه شده است. نتیجهگیری: با عنایت به اهمیت بهداشت و درمان و نقش مهمی که نیروی انسانی در ارایهی خدمات و تحقق اهداف غایی بیمارستانها به عهده دارد، بر ما است که با عنایت به اثبات رابطهی تناسب فرد- سازمان و تعهد سازمانی، در تصمیمات و سیاستگذاری جذب، انتخاب و تعدیل نیروی انسانی به متناسب نمودن فرد و سازمان توجه بیشتری شود. واژههای کلیدی: تناسب فرد- سازمان؛ تعهد سازمانی؛کارکنان؛ بیمارستانها
فرحناز صدوقی؛ مسعود صالحی؛ لیلا امیرحاجلو
دوره 10، شماره 1 ، اردیبهشت 1392، ، صفحه 16-25
چکیده
مقدمه: اجرای مدیریت مطلوب دادهها، برای هر کارآزمایی بالینی ضروری است. با این حال ممکن است این مسأله در طول مراحل برنامهریزی و اجرای کارآزمایی بالینی نادیده گرفته و مورد غفلت واقع شود. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی وضعیت مدیریت دادههای کارآزماییهای بالینی در مراکز تحقیقاتی از مرحلهی برنامهریزی تا ذخیرهی آن بر اساس ...
بیشتر
مقدمه: اجرای مدیریت مطلوب دادهها، برای هر کارآزمایی بالینی ضروری است. با این حال ممکن است این مسأله در طول مراحل برنامهریزی و اجرای کارآزمایی بالینی نادیده گرفته و مورد غفلت واقع شود. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی وضعیت مدیریت دادههای کارآزماییهای بالینی در مراکز تحقیقاتی از مرحلهی برنامهریزی تا ذخیرهی آن بر اساس استاندارد بینالمللی بود.
روش بررسی: مطالعه از نوع توصیفی- تطبیقی و مقطعی بود که در سال 1390 انجام شد. مطالعه کارآزمایی بالینی دارویی که در مراکز تحقیقاتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی انجام شد، جامعهی پژوهش این مطالعه بود. 42 مرکز تحقیقاتی بر اساس امتیاز ارزشیابی وزارت بهداشت به سه گروه قوی، متوسط و ضعیف تقسیم شدند. از هر گروه مراکز تحقیقاتی، 15 کارآزمایی بررسی شد. کلیهی مدارک و مستندات و هر نوع منبعی در رابطه با کارآزماییهای بالینی مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، چک لیست شامل 239 سؤال بود که بر اساس استاندارد مدیریت مطلوب دادههای بالینی تدوین شده بود. جهت سنجش روایی محتوای، چک لیست بین ده نفر از متخصصان مربوطه توزیع گردید. برای تحلیل دادههای جمعآوری شده از آزمون های Mann-Whitney U و One-Way ANOVA استفاده شد.
یافتهها: تفاوت معنیدار آماری بین میانگین گروههای مراکز تحقیقاتی قوی، ضعیف و متوسط وجود داشت. همچنین میانگین در دو گروه مراکز قوی و متوسط برای اهداف مربوط به گزارشدهی و کنترل کیفیت دادهها با یکدیگر یکسان بود، اما با مراکز ضعیف تفاوت داشتند. بالاترین میانگین به دست آمده، مربوط به نحوهی گزارشدهی دادهها بود که به ترتیب در مراکز قوی، متوسط و ضعیف 82 درصد، 81 درصد و 75 درصد بوده است. همچنین کمترین میانگین مربوط به کنترل کیفیت دادهها به مقادیر 09/0 درصد، 07/0 درصد و 0 درصد در مراکز قوی، متوسط و ضعیف بوده است.
نتیجهگیری: مدیریت دادههای کارآزماییهای بالینی که توسط مراکز تحقیقاتی انجام شده است در تطابق با استاندارد بینالمللی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. بنابراین، ایجاد استانداردهای ملی مدیریت داده با در نظر گرفتن جزئیات فنی، تشکیل کمیتههای نظارت و کنترل کیفیت دادهها و نیز آموزش اصول مدیریت دادهی مطلوب به مجریان و کلیهی همکاران مطالعات کارآزمایی بالینی جهت برآورده کردن انتظارات ملی و بینالمللی و همچنین دستیابی به دادههای با کیفیت و معتبر در ایران ضروری به نظر میرسد.