سوسن بهرامی,؛ سعید رجاییپور؛ محمد حسین یارمحمدیان
دوره 9، شماره 5 ، آذر و دی 1391، ، صفحه 744-756
چکیده
دنیای کنونی، عصر دانایی است. مواهب و داراییهای طبیعی و مشهود کلید کامیابی جوامع و سازمانها نیستند، بلکه برخورداری و مدیریت سرمایههای نامشهود موجود در عرصهی پرتلاطم و چالش برانگیز سازمانها، رمز موفقیت آنها محسوب میشود. سازمانهایی که بتوانند این داراییهای نامشهود را به خوبی تشخیص دهند و آنها را مدیریت کنند، نسبت ...
بیشتر
دنیای کنونی، عصر دانایی است. مواهب و داراییهای طبیعی و مشهود کلید کامیابی جوامع و سازمانها نیستند، بلکه برخورداری و مدیریت سرمایههای نامشهود موجود در عرصهی پرتلاطم و چالش برانگیز سازمانها، رمز موفقیت آنها محسوب میشود. سازمانهایی که بتوانند این داراییهای نامشهود را به خوبی تشخیص دهند و آنها را مدیریت کنند، نسبت به رقبایشان از عملکرد بهتری برخوردار خواهند بود. جهت مدیریت این داراییها، لازم است سازمانها از وضعیت کنونی خود مطلع شده و برای رفع نقص و کمبودهایشان اقدامات لازم را به عمل آورند. هدف از این مقاله، بررسی و مقایسهی اجزا و مدلهای متداول سرمایهی فکری در سازمان بود. این پژوهش با استفاده از مرور کتابخانهای و اینترنتی منابع فارسی و لاتین به مقایسهی اجزا و مدلهای متداول سرمایهی فکری پرداخت.
سرمایهی انسانی شامل دانش، مهارت و تجربههای کارکنان، مدیران و پاسخ مؤثر آنها به آینده است و منبع بازسازی استراتژیک، نوآوری و خلاقیت میباشد. سرمایهی ساختاری به یادگیری و دانش مقرر در فعالیتهای روزمره اطلاق میگردد و زیرساختار حمایتی سرمایهی انسانی محسوب میشود. سرمایهی رابطهای نشان دهندهی روابط رسمی و غیر رسمی یک سازمان با ذینفعان خارجی و ادراک آنها دربارهی سازمان و نیز تبادل اطلاعات بین سازمان و آنها است و عنصر افزایش دهندهی ارزشآفرینی برای سازمان میباشد. امروزه مدلهای متنوعی برای شناخت و اندازهگیری سرمایهی فکری در سازمانها به کار میروند، مانند مدل کارت امتیازی (تبدیل رسالت و استراتژی به معیارهای عملکرد، جهت سیستم مدیریت و اندازهگیری استراتژیک سازمان)، حسابرسی سرمایهی فکری (تعیین جایگاه سرمایه فکری سازمان در ایجاد ارزش مالی)، رهیاب اسکاندیا (تقسیم ارزش بازار یک سازمان به دو دستهی سرمایهی مالی و سرمایهی فکری)، شاخص سرمایهی فکری (جمعآوری مؤلفههای سرمایهی فکری در یک شاخص سازمانی) و هدایتگر داراییهای نامشهود (ارزش بازار کل یک سازمان شامل ارزش خالص و مشهود سازمان همراه با سه نوع دارایی ناملموس) که هر یک دارای ویژگیها و مزایای منحصر به فردی هستند.
در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها بر اساس دانش زندگی میکنند. موفقترین سازمانها در این میان آنهایی هستند که از دارایی ناملموس به نحو بهتر و سریعتری استفاده میکنند. امروزه از سرمایهی فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده میشود و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد.
پیمان یارمحمدزاده؛ سیدعلی سیادت؛ رضا هویدا؛ حسنعلی بختیار نصرآبادی
دوره 8، (ویژه نامه ی مدیریت خدمات بهداشتی درمانی) ، اسفند 1390، ، صفحه 1136-1145
چکیده
مقدمه: تحولات رو به رشد در هر جامعهای از دانشگاهها آغاز میشود. سرمایهی فکری از مهمترین تئوریهای مدیریتی است که سازمانهای دانش محور با استفاده از آن میتوانند بر اثربخشی و کارآیی خود بیفزایند. هدف از این پژوهش، تبیین مدل معادلهی ساختاری تأثیر فرایند تبدیل دانش بر مؤلفههای سرمایهی فکری در دانشگاههای دولتی اصفهان ...
بیشتر
مقدمه: تحولات رو به رشد در هر جامعهای از دانشگاهها آغاز میشود. سرمایهی فکری از مهمترین تئوریهای مدیریتی است که سازمانهای دانش محور با استفاده از آن میتوانند بر اثربخشی و کارآیی خود بیفزایند. هدف از این پژوهش، تبیین مدل معادلهی ساختاری تأثیر فرایند تبدیل دانش بر مؤلفههای سرمایهی فکری در دانشگاههای دولتی اصفهان بود.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و بررسی پدیدههای مستند و تکراری بود. جامعهی آماری شامل کلیهی اعضای هیأت علمی دانشگاههای دولتی شهر اصفهان (1472 نفر) در سال تحصیلی 90-1389 بود که حجم نمونه پس از مطالعهی مقدماتی و تعیین واریانس جامعه، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم 205 نفر برآورد شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، 2 پرسشنامهی استاندارد فرایند تبدیل دانش (26 سؤال) و پرسشنامهی محقق ساختهی مؤلفههای سرمایهی فکری (35 سؤال) بود که بر اساس مقیاس پنج درجهای لیکرت تنظیم شد. برای تعیین روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها از نظرات متخصصین بهره گرفته شد و ضریب پایایی پرسشنامههای فرایند تبدیل دانش و سرمایهی فکری با استفاده از Cronbach's alpha به ترتیب 96/0 و 93/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از نرمافزارهای آماری Amos Graphic و SPSS و در سطح استنباطی به روشهای Manova و مدل معادلهی ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج تحلیل Manova نشان داد که اجتماعیسازی و ترکیب دانش با هیچ یک از مؤلفههای سرمایهی فکری رابطهی معنیدار نداشت، اما مراحل ترکیب و برونیسازی دانش ارتباط معنیداری را با تمام مؤلفههای سرمایهی فکری نشان دادند. یافتههای حاصل از مدل معادلهی ساختاری نیز نشان داد که ضریب اثر مراحل فرایند تبدیل دانش بر مؤلفههای سرمایهی فکری معنیدار بوده است.
نتیجهگیری: در کل میتوان استنباط نمود که پیادهسازی فرایند تبدیل دانش علاوه بر اینکه در استخراج، سازماندهی، انتقال، تبادل و استفادهی مناسب از دانش موجود در سازمان و اعضای هیأت علمی مناسب است، میتواند در ارتقای سرمایهی فکری دانشگاهها نیز مؤثر باشد.
سوسن بهرامی؛ سعید رجایی پور؛ محمدحسین یارمحمدیان
دوره 8، 7(ویژه نامه اقتصاد سلامت) ، بهمن و اسفند 1390، ، صفحه 976-983
چکیده
مقدمه: در دو دههی اخیر، آموزش عالی به عنوان یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهندهی جوامع پیشرفته نقش بسیار حیاتی در رشد و توسعهی علوم، فنآوری اطلاعات و ارتباطات شبکهی اینترنت ایفا نمودهاست. در آستانهی قرن 21 که جهان به سمت محوری شدن دانش پیش میرود و نیاز متخصصان و مدیران آشنا به علوم پیشرفته بیش از پیش احساس میشود، آموزش ...
بیشتر
مقدمه: در دو دههی اخیر، آموزش عالی به عنوان یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهندهی جوامع پیشرفته نقش بسیار حیاتی در رشد و توسعهی علوم، فنآوری اطلاعات و ارتباطات شبکهی اینترنت ایفا نمودهاست. در آستانهی قرن 21 که جهان به سمت محوری شدن دانش پیش میرود و نیاز متخصصان و مدیران آشنا به علوم پیشرفته بیش از پیش احساس میشود، آموزش عالی نیز مسؤولیت سنگینی را در قبال اجتماع و جامعهی جهانی بر دوش خود احساس میکند. این مقاله در صدد شناسایی اجزای سرمایهی فکری در نظام آموزش عالی دولتی پزشکی و غیر پزشکی استان اصفهان بوده است.
روش بررسی: نوع پژوهش تحلیلی و جامعهی آماری شامل کلیهی اعضای هیأت علمی دانشگاههای اصفهان، صنعتی، کاشان، علوم پزشکی اصفهان و علوم پزشکی کاشان (1830 نفر) بود که با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی 480 نفر از آنان در سال 1390 انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامهی استاندارد بر اساس مطالعهی Torres بود که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن با استفاده از محاسبهی ضریب Cronbach's alpha (97/0 = r) تأییدگردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 18SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافتهها: سرمایهی فکری و اجزای آن که شامل سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی رابطهای میباشد، در دانشگاههای دولتی استان،کمتر از سطح متوسط بود و رابطهی بین سرمایهی انسانی، سرمایهی ساختاری و سرمایهی رابطهای مثبت و معنیدار بوده است. از طرفی، بین میانگین اجزای سرمایهی فکری در دانشگاهها بر حسب محل و سابقهی خدمت، تفاوت معنیداری مشاهده شد، به طوری که سرمایهی ساختاری در دانشگاه اصفهان بیش از سایر دانشگاههای دولتی استان و نیز این سرمایه در اعضای هیأت علمی با سابقهی کار 1 تا 10 سال بیش از 11 تا 20 سال بود. و از سوی دیگر، سرمایهی انسانی و سرمایهی رابطهای در اعضای هیأت علمی با سابقهی کار 21 سال به بالا بیش از 11 تا 20 سال بود؛ اما تفاوت بر حسب سایر مشخصات دموگرافیک معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: دانشگاهها با به کارگیری چارچوپ سرمایهی فکری به عنوان یک ابزار اکتشافی، قادر به حل مشکلات جدید مدیریتی، اشاعهی منابع نامشهود و نیز ارتباط با ذینفعان و جامعه خواهند شد.