شیرین زاهدی؛ علیرضا نوروزی؛ سپیده فهیمیفر
چکیده
مقدمه: تجزیه و تحلیل استناد در پروانههای ثبت اختراع به پژوهشهای علمی و مجلات، یکی از روشهای موجود برای اندازهگیری رابطه بین علم و فنآوری محسوب میشود. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان استناد به مجلات انگلیسی زبان ایرانی زیر نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در پروانههای ثبت اختراع موجود در پایگاه ثبت اختراع ...
بیشتر
مقدمه: تجزیه و تحلیل استناد در پروانههای ثبت اختراع به پژوهشهای علمی و مجلات، یکی از روشهای موجود برای اندازهگیری رابطه بین علم و فنآوری محسوب میشود. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان استناد به مجلات انگلیسی زبان ایرانی زیر نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در پروانههای ثبت اختراع موجود در پایگاه ثبت اختراع و علایم تجاری آمریکا USPTO (United States Patent and Trademark Office) صورت گرفت.روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی و با رویکرد علمسنجی انجام شد. جامعه تحقیق متشکل از 268 مجله انگلیسی زبان زیر نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران بود که عناوین آنها در USPTO مورد جستجو قرار گرفت.یافتهها: در مجموع، فقط به 49 مورد از مجلات وزارت بهداشت استناد شده بود که تعداد پروانههای ثبت اختراع استنادکننده، 207 مورد بود. مجله Advanced Pharmaceutical Bulletin بیشترین استناد را از سوی پروانههای ثبت اختراع دریافت کرده بود. 65 درصد از پروانههای ثبت اختراع استنادکننده به مجلات وزارت بهداشت، در رده اصلی A یعنی «نیازهای انسانی» قرار گرفتند. بیشتر پروانههای ثبت اختراع استنادکننده به مجلات وزارت بهداشت متعلق به آمریکا و مالک بیشتر آنها دانشگاه استنفورد میباشد.نتیجهگیری: مجلات انگلیسی زبان ایرانی با بهرهگیری از فرایند و راهبردهای لازم طبق سیاستها و نظارت بر آنها، میتوانند در سطح بینالمللی جایگاه بهتری از لحاظ وضعیت مقالات و فنآورمحور بودن داشته باشند. بنابراین، با توجه به انتشار روزافزون مقالات در کشور، باید به کیفیت آنها بیشتر از کمیت توجه شود.
فرامرز سهیلی؛ پریسا حسنزاده؛ افشین موسوی چلک؛ علی اکبر خاصه
چکیده
مقدمه: از آنجا که نارسایی مزمن قلب یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در سطح جهان به شمار میرود، بررسی ساختار فکری حاکم بر تحقیقات این حوزه ضرورت دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، ترسیم ساختار دانش در حوزه نارسایی مزمن قلب و عروق بر اساس تحلیلهای هماستنادی مدارک بود.روش بررسی: این مطالعه با استفاده از روش علمسنجی و تحلیل شبکه اجتماعی انجام ...
بیشتر
مقدمه: از آنجا که نارسایی مزمن قلب یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در سطح جهان به شمار میرود، بررسی ساختار فکری حاکم بر تحقیقات این حوزه ضرورت دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، ترسیم ساختار دانش در حوزه نارسایی مزمن قلب و عروق بر اساس تحلیلهای هماستنادی مدارک بود.روش بررسی: این مطالعه با استفاده از روش علمسنجی و تحلیل شبکه اجتماعی انجام شد. جامعه آماری متشکل از ۱۱۹۶۷ رکورد حوزه نارسایی مزمن قلب و عروق بود که طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ منتشر و در پایگاه Web of Science نمایه شده بود. جهت انجام تحلیل هماستنادی، از ماتریس همبستگی و تحلیل خوشهبندی سلسله مراتبی استفاده گردید.یافتهها: Anker SD با 194 مقاله فعالترین پژوهشگر حوزه نارسایی مزمن قلب میباشد. او در مجموع با دریافت 12820 استناد، پراستنادترین پژوهشگر نارسایی مزمن قلب در پایگاه Web of Science به شمار میرود. از نظر زوجهای استناد شونده نیز زوج «Bristow M و Cleland J» با 634 همرخدادی، بیشترین هماستنادی را در سطح پژوهشهای نارسایی مزمن قلب داشتند.نتیجهگیری: ساختار فکری حوزه بیماریهای قلب و عروق یک ساختار در حال تحول و تکامل است. خوشههای شناسایی شده در پژوهش حاضر میتواند به عنوان سرفصلهایی برای آموزش این حوزه در نظر گرفته شود و به سیاستگذاران کمک میکند تا موضوعاتی را که مورد بررسی قرار نگرفته و یا به تکامل رسیده است، شناسایی نمایند.
محمدرضا علیبیک؛ محمد خراباتی نشین
دوره 14، شماره 4 ، آبان 1396، ، صفحه 174-180
چکیده
مقدمه: استناد، از جمله اصول اساسی تألیفات پژوهشی به شمار میرود. از اینرو، محققان و سازمانهای متبوع آنها همواره میکوشند تا به وسیله تمهیداتی، میزان جذب استناد آثار خود و از رهاورد آن نرخ استنادی خود را افزایش دهند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت شاخصهای علمسنجی مقالات محققان دانشگاههای علوم پزشکی تیپ یک کشور انجام شد.روش ...
بیشتر
مقدمه: استناد، از جمله اصول اساسی تألیفات پژوهشی به شمار میرود. از اینرو، محققان و سازمانهای متبوع آنها همواره میکوشند تا به وسیله تمهیداتی، میزان جذب استناد آثار خود و از رهاورد آن نرخ استنادی خود را افزایش دهند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت شاخصهای علمسنجی مقالات محققان دانشگاههای علوم پزشکی تیپ یک کشور انجام شد.روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی بود که با رویکرد علمسنجی صورت گرفت و در آن از روش سرشماری استفاده گردید. جامعه مورد بررسی شامل مجموعه مقالات استناد کننده به مقالات محققان دانشگاههای علوم پزشکی تیپ یک ایران در پایگاه Web of Science طی سالهای 2010 تا 2014 بود. دادهها با استفاده از فراوانی، درصد و میانگین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: طی بازه زمانی سالهای 2010 تا 2014، با گذشت زمان، میانگین سرعت استناد به مقالات افزایش یافت و با افزایش تعداد مقالات، میزان استناد به مقالات نیز رشد چشمگیری را نشان داد. هرچند میانگین استناد به ازای هر مقاله پایین بود، اما میزان خوداستنادی در حد قابل قبول بین 1 تا 3 درصد گزارش گردید.نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر میتواند در جهت کاهش موانع عدم رؤیتپذیری و استناد که مهمترین عوامل رشد شاخصهای علمسنجی مقالات محققان تراز اول علوم پزشکی کشور است، مفید باشد.
محمدجواد آلمختار؛ محمد علی برومند؛ ایرج پارسایی؛ مریم غفوری
دوره 13، شماره 3 ، شهریور 1395، ، صفحه 197-202
چکیده
مقدمه: استناد یکی از عناصر شاخص و ابزار مهمی برای اطلاع از تأثیرگذاری مدارک به شمار میرود، اما درصدی از آن شامل خوداستنادی است که هرچند وجود غیر متعارف آن باعث افزایش مصنوعی ضریب تأثیر IF (Impact factor) میشود، اما مقدمه سقوط یک مجله را نیز فراهم میکند. این پژوهش با هدف تشخیص همبستگی میان IF و خوداستنادی در مجلات ایرانی نمایه شده در پایگاه ...
بیشتر
مقدمه: استناد یکی از عناصر شاخص و ابزار مهمی برای اطلاع از تأثیرگذاری مدارک به شمار میرود، اما درصدی از آن شامل خوداستنادی است که هرچند وجود غیر متعارف آن باعث افزایش مصنوعی ضریب تأثیر IF (Impact factor) میشود، اما مقدمه سقوط یک مجله را نیز فراهم میکند. این پژوهش با هدف تشخیص همبستگی میان IF و خوداستنادی در مجلات ایرانی نمایه شده در پایگاه گزارش استنادی مجلات JCR (Journal Citation Reports) مؤسسه اطلاعات علمی ISI (Institute for Scientific Information) انجام شد.روش بررسی: پژوهش پیمایشی حاضر، از نوع کاربردی بود که به روش تحلیل استنادی، بر روی 44 عنوان مجله نمایه شده تا پایان سال 2014 در پایگاه گزارش استنادی مجلات ISI صورت گرفت. دادهها از طریق بخش Select country زیر نام ایران در همین پایگاه جمعآوری گردید و سپس با استفاده از آزمون ضریب همبستگی Pearson در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: 44 عنوان مجله، 6004 استناد با میانگین 45/136 کسب کردند. 18/43 درصد از مجلات نرخ خوداستنادی بین 21 تا 69 درصد داشتند که پس از حذف خوداستنادی، IF آنها به شدت کاهش یافت. در مجموع، رابطه معنیداری بین IF و خوداستنادی در این مجلات مشاهده شد (001/0 > P). به عبارت دیگر، با افزایش میزان خوداستنادی، IF مجلات نیز افزایش یافته بود.نتیجهگیری: نرخ خوداستنادی مجلات مورد بررسی در پایگاه مذکور رو به افزایش میباشد و بین این نرخ و IF آنها رابطه مستقیمی وجود دارد. اگرچه خوداستنادی تا حدی طبیعی است، اما میزان نامتعارف آن، باعث خدشهدار کردن مجله میشود. در نتیجه، لازم است از اعمال روشهای نادرست مانند خوداستنادی زوری برای افزایش IF پرهیز گردد و به جای آن، از سیاستهایی مانند به اشتراکگذاری مقالات در شبکههای علمی و بینالمللی استفاده نمود تا مجلات استناد واقعی و بیشتری را دریافت نمایند.
ملیحه نیک کار؛ نیلوفر برهمند
دوره 11، شماره 4 ، آبان 1393، ، صفحه 454-463
چکیده
مقدمه: همکاری علمی بینالمللی یکی از زاویههای مهم همکاری علمی است که بررسی خصوصیات آن در میان محققان میتواند جنبههای تازهای از رفتارهای ارتباط علمی آنها را روشن نموده و در تدوین سیاستگذاریها، مدیریت استراتژیک پژوهش و تسهیل همکاری به کار گرفته شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین همکاری علمی بینالمللی اعضای هیأت ...
بیشتر
مقدمه: همکاری علمی بینالمللی یکی از زاویههای مهم همکاری علمی است که بررسی خصوصیات آن در میان محققان میتواند جنبههای تازهای از رفتارهای ارتباط علمی آنها را روشن نموده و در تدوین سیاستگذاریها، مدیریت استراتژیک پژوهش و تسهیل همکاری به کار گرفته شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین همکاری علمی بینالمللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است. روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. این مطالعه بر روی مقالات جستجو شده در پایگاه استنادی Web of Science در بازه زمانی سالهای 2011- 2005 میلادی انجام گرفته است. پس از بررسی و پالایش در برنامه Excel در نهایت تعداد 338 مقاله به دست آمد. یافتهها با استفاده از آمار توصیفی ( نمودارهای فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن) در نرمافزار Excel تحلیل شد. یافتهها: تعداد کل مقالات تألیف مشترک همکاری بینالمللی در طول دوره مورد بررسی 338 عدد بوده است که برابر با 6/11 درصد کل مقالات نمایه شده در Web of Science (2893 عدد) بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن نشاندهنده رابطهای مثبت میان نرخ رشد کل مقالات با مقالات تألیف مشترک بینالمللی است (344/0rs= )0 بیشترین همکاری به ترتیب با ایالات متحده آمریکا، استرالیا و انگلستان بوده است. در مجموع 313 عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز در چرخه تألیف مشترک بینالمللی فعالیت داشتهاند. نتیجهگیری:به طورکلی میتوان گفت روند تألیفات مشترک بینالمللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در دوره مورد بررسی رو به افزایش بوده است. در عین حال، نسبت مقالات تألیف مشترک بینالمللی در مقایسه با کل مقالات پایین است. از طرف دیگر، معنیدار نبودن رابطه میان افزایش تولیدات علمی و افزایش همکاریها میتواند حاکی از آن باشد که رشد کل مقالات الزاماً معلول رشد مقالات تألیف مشترک بینالمللی نیست. عکس این رابطه نیز میتواند صحیح باشد.
نجلا حریری؛ نگار فیروزی
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1393، ، صفحه 190-198
چکیده
مقدمه:بر این اساس که علم ازجهت چهارچوب جغرافیایی وزبانی قابل مرزبندی نیست وتبادلات علمی پژوهشگر را در دستیابی به یافته های جدیدتر یاری می رساند، هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان استناد به مقالات اعضای هیأت علمی دانشکده های داروسازی تیپ یک علوم پزشکی ایران در کتب درسی بین المللی بوده است. روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی بوده ...
بیشتر
مقدمه:بر این اساس که علم ازجهت چهارچوب جغرافیایی وزبانی قابل مرزبندی نیست وتبادلات علمی پژوهشگر را در دستیابی به یافته های جدیدتر یاری می رساند، هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان استناد به مقالات اعضای هیأت علمی دانشکده های داروسازی تیپ یک علوم پزشکی ایران در کتب درسی بین المللی بوده است. روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی بوده است که با استفاده از فنون علم سنجی انجام گرفته است. جامعه مورد پژوهش کتاب های مرجع نمایه شده در سایت آمازون بوده است که تاریخ انتشار آنها بین سالهای 2000 الی 2011 می باشد و شامل 372 عنوان کتاب بود. فهرست منابع این کتابها از نظر استناد به تولیدات علمی اعضای هیأت علمی دانشگاه های علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی، شیراز، اصفهان، تبریز و اهواز مورد مطالعه قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها قسمت جستجوی کتاب از موتور جستجوی گوگل بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در راستای نیل به اهداف پژوهش آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و برای آزمون فرضیه ها از آزمون کی- دو استفاده گردید. سطح معنی داری 5% در نظر گرفته شد و برای تحلیل داده ها، نرم افزار آماری علوم اجتماعی (SPSS) ویرایش 18 و صفحه گستر اکسل ویرایش 2010 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده روند رشد صعودی استنادات طی سالهای اخیر بوده که در این میان، بیشترین و کمترین میزان استنادات به ترتیب متعلق به دانشکده داروسازی دانشگاه های علوم پزشکی تهران( 19/37) درصد و اهواز (03/1) درصد بوده اند. بیشترین و کمترین نوع مقلات مورد استناد مربوط به مقالات اصیل (6/89) درصد و گزارش موردی(0) درصد بوده است. بیشتر مقالاتی که به آنها استناد شده با همکاری بیش از سه نویسنده (96/89) درصد تألیف شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان همکاری علمی عامل تأثیر گذاری در بالابردن کیفیت مقاله و همچنین میزان استنادات در سطح بین المللی است.واژه های کلیدی: تحلیل؛ استناد؛ کتاب های مرجع؛ دانشکده های داروسازی
سید جواد قاضی میرسعید؛ نادیا معتمدی؛ باقر پهلوان زاده
دوره 11، شماره 1 ، اردیبهشت 1393، ، صفحه 38-48
چکیده
مقدمه: تولید مجلات علمی پزشکی یکی از نمادهای توسعهی سلامت در هر کشور است. تعداد استنادهای مجله در نمایهنامههای بینالمللی جلوهای از اهمیت آن در انتشار دانش سلامت است و در این میان سهم خود- استنادیها چشمگیرتر است. هدف از مطالعهی حاضر مقایسهی تأثیر خود- استنادی نویسنده در ضریب تأثیر مجلههای انگلیسی ...
بیشتر
مقدمه: تولید مجلات علمی پزشکی یکی از نمادهای توسعهی سلامت در هر کشور است. تعداد استنادهای مجله در نمایهنامههای بینالمللی جلوهای از اهمیت آن در انتشار دانش سلامت است و در این میان سهم خود- استنادیها چشمگیرتر است. هدف از مطالعهی حاضر مقایسهی تأثیر خود- استنادی نویسنده در ضریب تأثیر مجلههای انگلیسی پزشکی ایرانی در پایگاههای وبگاه علوم (WoS) و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) بوده است. روش بررسی: به روش تحلیل استنادی ١٢ مجله در پایگاه WoS و ٢٦ عنوان در پایگاه ISC در سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠٠٩ بررسی گردید. ضریب تأثیر از گزارشهای استنادی نشریات و خود- استنادی نویسنده با جستجو و مشاهدهی مستقیم ارجاعات در هر پایگاه گردآوری و به کاربرگه منتقل شد. ضریب تأثیر بدون خود- استنادی محاسبه گردید. ابزار تحلیل دادهها نسخهی ٢٠ نرمافزار SPSS بود. برای مقایسهی نرخ خود- استنادیهای مجلات مشترک از آزمون Wilcoxon و برای مجلات غیر مشترک از آزمون Mann-Whitney استفاده شد. برای تعیین همبستگی خود- استنادی با ضریب تأثیر در پایگاه WoS از آزمون Pearson و در پایگاه ISC به سبب چولگی دادهها از آزمون Spearman استفاده شد. آزمون مقایسهی همبستگی بین دو پایگاه، تحلیل Covariance بود. یافتهها: نرخ خود- استنادی نویسنده در دو پایگاه تفاوت معنیداری نداشت (٠٥/٠<Pvalue). در پایگاه WoS همبستگی بین خود- استنادی و ضریب تأثیر به سطح معنیداری نزدیک بود (٦٩/٠=r ، ٠٦/٠=Pvalue). همبستگی در پایگاه ISC معنیدار نشد (٠٦/٠=rsp، ٦٣/٠=Pvalue). بین رابطهی خود- استنادی نویسنده با ضریب تأثیر در دو پایگاه تفاوت معنیداری وجود داشت (٠٠١/٠Pvalue<). نتیجهگیری: تأثیر خود- استنادی نویسنده در افزایش ضریب تأثیر مجلات حوزهی پزشکی در وبگاه علوم بیشتر است. خود- استنادی نویسندگان این حوزه باید کاهش یابد تا تأثیر واقعی مجلات علمی نمایان شود. واژههای کلیدی: نشریات؛ استناد؛ ضریب تأثیر مجلات؛ پایگاههای اطلاعاتی؛ پایگاه استنادی علوم جهان اسلام
شیرین دهقان؛ زلیخا محمودی؛ محمد قاسمپور
دوره 10، شماره 6 ، بهمن 1392، ، صفحه 810-818
چکیده
مقدمه: استفاده از آدرس وابستگی سازمانی غیراستاندارد مشکلاتی در محاسبهی تولیدات علمی، شاخصهای علمسنجی و حتی رتبهبندی دانشگاه ایجاد مینماید. شناسایی مدارک غیراستاندارد میتواند دانشگاه را در امر یکپارچهسازی مدارک تولید شده کمک نماید. هدف از انجام این مطالعه تعیین مدارک نمایه شدهی محققین دانشگاه علوم پزشکی شیراز با ...
بیشتر
مقدمه: استفاده از آدرس وابستگی سازمانی غیراستاندارد مشکلاتی در محاسبهی تولیدات علمی، شاخصهای علمسنجی و حتی رتبهبندی دانشگاه ایجاد مینماید. شناسایی مدارک غیراستاندارد میتواند دانشگاه را در امر یکپارچهسازی مدارک تولید شده کمک نماید. هدف از انجام این مطالعه تعیین مدارک نمایه شدهی محققین دانشگاه علوم پزشکی شیراز با آدرس وابستگی سازمانی غیراستاندارد در Web of Science و Scopus تا 2011 میلادی بود. روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی بود و بهصورت توصیفی- مقطعی انجام گردید. جامعهی پژوهش تعداد 761 مدرک نمایه شدهی محققین دانشگاه علوم پزشکی شیراز در Web of Science و Scopus با آدرس وابستگی سازمانی غیراستاندارد تا پایان دسامبر 2011 میلادی بود. در هر یک از مجموعههای Web of Science و Scopus کلمهی «Shiraz» در فیلد Affiliation جداگانه جستجو گردید. مدارک با وابستگی سازمانی غیراستاندارد از بین کلیهی مدارک بازیابی شده، جدا شد و از نظر تعداد، سال انتشار، موضوع، میزان استناد و تنوع با استفاده از نرمافزارExcel و با آمار توصیفی بررسی گردید. یافتهها: روند رشد این مدارک تا سالهای 2008 و 2009 صعودی و پس از آن نزولی بود. بیشترین تعداد مدارک میزان استنادی بین صفر تا 10 استناد و کمترین تعداد مدارک میزان استنادی بین 51 تا 60 استناد را به خود اختصاص دادند. بیشترین تعداد این مدارک از نوع «مقالات اصلی» بودند. نتیجهگیری: وجود تعداد قابل ملاحظه مدارک با آدرس وابستگی سازمانی غیراستاندارد نیاز به سیاستگذاری دقیق و صحیح برای یکپارچهسازی نام سازمانی دانشگاه و اطلاعرسانی دقیق به پژوهشگران برای پیشگیری از ادامهی این روند را نمایان میسازد.گرچه خوشبختانه این روند در سالهای اخیر رو به کاهش بوده است که همین امر میتواند بازتابی از شروع سیاستگذاری و بذل توجه به این مهم باشد. واژههای کلیدی: استناد؛ نمایه؛ دانشگاهها؛ پایگاه اطلاعات؛ Web of Science؛ Scopus
فهیمه عباسی؛ محمدحسین بیگلو
دوره 8، شماره 6 ، بهمن و اسفند 1390، ، صفحه 842-851
چکیده
مقدمه: شاخصهای علمسنجی جهت مطالعهی کمی و کیفی تولیدات علمی افراد، مؤسسات و کشورها مورد استفاده قرار میگیرند. پایگاه Web of science (WoS) یکی از معتبرترین پایگاههای اطلاعاتی بینالمللی جهت انجام مطالعات علمسنجی میباشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطهی بین شاخصهای کمی و کیفی در تولیدات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور ...
بیشتر
مقدمه: شاخصهای علمسنجی جهت مطالعهی کمی و کیفی تولیدات علمی افراد، مؤسسات و کشورها مورد استفاده قرار میگیرند. پایگاه Web of science (WoS) یکی از معتبرترین پایگاههای اطلاعاتی بینالمللی جهت انجام مطالعات علمسنجی میباشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطهی بین شاخصهای کمی و کیفی در تولیدات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور در پایگاه اطلاعاتی WoS در طول یک دههی 2008-1999 انجام شد.
روش بررسی: در تحقیق تحلیلی- کاربردی حاضر، کلیهی دادههای مربوط به وضعیت کمی و کیفی تولیدات علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور در پایگاه WoS طی سالهای 2008-1999 مورد بررسی قرار گرفت و نمونهگیری انجام نشد. ابزار جمعآوری دادهها چک لیستهایی بود که توسط پژوهشگران در نرمافزار Excel طراحی شد و روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان امر، مورد بررسی قرار گرفت. برای جمعآوری دادهها پس از استخراج تمام تولیدات علمی ایران، که در پایگاه WoS نمایه شده بود، با استفاده از نرمافزار Hist-Cite شکلهای مختلف املاهای مربوط به نام دانشگاهها بازیابی گردید، سپس بر اساس این املاها، جستوجو در پایگاه انجام گرفت که در مجموع تعداد 15856 مدرک بازیابی شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار 16SPSS و از طریق آزمونهای ناپارامتریک Kruskal-Wallis و Spearman در سطح معنیداری کمتر از 05/0 انجام گرفت.
یافتهها: بین سه تیپ از دانشگاههای علوم پزشکی کشور از نظر شاخصهای کمی (تعداد تولیدات علمی) و کیفی (تعداد استنادها، میانگین استناد به ازای هر مورد، خوداستنادی و H-index) تفاوت معنیداری مشاهده شد. علاوه بر این، نتایج آزمون Spearman وجود همبستگی مثبت و معنیدار بین شاخصهای کمی و کیفی را نشان داد.
نتیجهگیری: دانشگاههایی که تعداد تولیدات علمی بیشتری دارند، به لحاظ شاخصهای کیفی نیز از وضعیت مطلوبتری برخوردار بودند. این امر بیانگر توجه دانشگاههای علوم پزشکی به جنبههای کیفی آثار تولید شده در کنار جنبههای کمی میباشد.